دلم تنگ
شده بود... شدیدا تنگ شده بود برای نوشتن در صفحه مجازی که حتی
سالگرد به دنیا آمدنش را
فراموش کردم!
خانمی زیر یک پست که مربوط به سال 88 است و اتفاقی به آن رسیده بود، کامنت گذاشته است و یادآور شده که "هرچند مربوط به 9 سال پیش است..." خشکم زد! 9 ســـــال پــیــش؟! نگاهی به آرشیو انداختم.... تمام لحظاتش برایم زنده شد، تمام شبهایی که اشکهایم روی کیبورد میریخت و تایپ میکردم، تمام لحظاتی که از یک خوشحالی غیرمنتظره در پوست نمیگنجیدم، تمام آشوبهایم، آرامشم، زن بودنم، دوست داشتنهایم، دوست نداشته شدنهایم... آدمهایی که برایشان جان میدادم و حالا مدتهاست جان خودشان را دادهاند و رفتهاند...!
سکوتی عمیق درونم جاری میشود. دلم برای احساساتم تنگ شده است... مدتهاست آنقدر سفت و سخت شدهام که حوصله گریه کردن هم ندارم! چیزی درونم مرده است، چیزی مثل حس زندگی! من مدتهاست مُردهام و فقط به احترام دیگران، زنده ماندهام!
پ.ن: سوم تیرماه 88... سالگردت مبارک وبلاگــکم! + نوشته شده در ۱۳۹۷/۰۴/۱۵ توسط . | سالگرد زمینی شدنت مبارک (17 شهریور)...
ادامه مطلبما را در سایت سالگرد زمینی شدنت مبارک (17 شهریور) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : esfandbano بازدید : 54 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 12:10